آخرین محصولات

بخش ۲۵

بتابد بسی ماه و پروین و هور که سر بر نداری ز بالین گور سلمان ساوجی : آنکه از کبر، یک وجب می‌دید از سر خویش تا به افسر هور آن شنیدستی که ارباب تجارت گفته اند مهر بر دختر منه ور خود بود چون ماه و ...

قصیده شماره 6 ناصرخسرو ( نکوهش مکن چرخ نیلوفری را ... )

مر این قیمتی در لفظ دری را. تو را ره نمایم که چنبر کرا کن به سجده مر این قامت عرعری را. کسی را برد سجده دانا که یزدان گزیده‌ستش از خلق مر رهبری را. کسی را که بسترد آثار عدلش ز روی زمین صورت جائری را

گنجور » فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

بسی روز را داد نیزش نوید هوش مصنوعی: به خوبی سوال کنید و امیدها را به او بدهید، زیرا او نیز بشارت روزهای خوب را به شما خواهد داد. # وزان پس به خواری و زخم و به بند ...

غزلی از علامه طباطبائی

بسی شکفته در این بوستان، شکوفه ناز بسی چمیده در این کوهسار کبک دری بسی رمیده بر آن آهوان مشک انداز

گوهرین (گنجینه های مکتوب) :: مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۹۰

دیدم بَسی عَجایِب چون تو عَجَب ندیدم گفتند سوزِ آتش باشد نَصیبِ کافِر مَحْروم زِ آتشِ تو جُز بولَهَب ندیدم من بر دَریچهٔ دل بس گوشِ جان نَهادم ...

رودکی سمرقندی نیای بزرگ شعر فارسی دری

ابوعبدالله رودکی سمرقندی، نیای بزرگ شعر فارسی دری چنان کوهی بشکوهی در آن سوی سده های دور ایستاده است. چنان کوهی که گویی همهء دریای خروشان و پهناوری شعر فارسی دری از آن سرچشمه می گیرد.

معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم ️+ آرایه ها و واژگان

معنی گنج حکمت چو سرو باش درس سوم فارسی یازدهم ؛ در این نوشته با معنی و آرایه های ادبی و پیام حکایت چو سرو باش صفحه ۳۳ درس سوم کتاب فارسی یازدهم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای متوسطه دوم آشنا می شوید.

گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند (( حافظ )) تا اینکه امروز در اینترنت در جستجوی مطلبی بودم که برحسب اتفاق با مقاله ای روبرو شدم که خیلی ساده و با بیانی شیرین منطق فازی رابرای عموم توضیح داده بود که ...

شمارهٔ ۱۶۶

خاک در دیده بسی جان¬فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است پروین تنها در خاک سیاه مسکن نگزیده، بلکه چشمان او پر از خاک است و سنگی سیاه بر سینه‌اش سنگینی می‌کند.

گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹

چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری. حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت. کآدمیی ندیده‌ام چون تو پری به دلبری. آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن [...]

اشعار ابوسعید ابوالخیر | سروده های زیبا در وصف خدا، عشق و عرفان

ابوسعید فضل‌الله بن ابوالخیر با نام اصلی احمد بن محمد بن ابراهیم (۳۵۷-۴۴۰ ق) معروف به شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم است. او سال‌ها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تا آنکه پس از یک حادثه ...

شعر معاصر دری

این کتاب به شعر معاصر دری در چهار فصل پرداخته است. در این کتاب نویسنده درباره نحوه آفرینش شعر و چگونگی اشعار شاعران مطالبی طرح کرده و اشعار شاعران را بر اساس ارزش‌های موضوعی، ساختاری و زیبایی ...

غزل ۲۴۵۵ مولانا – تشریح آثار شمس تبریزی و مولانا

تا نَکَنی کوه بَسی دست به لَعْلی نَرَسَد: تا سویِ دریا نَرَوی گوهر و مَرجانْ نَبَری: ۴: سَر نَنَهَد چَرخْ تو را تا که تو‌ بی‌سَر نَشوی: کَس نَخَرَد نَقْدِ تو را تا سویِ میزان نَبَری: ۵

Hosein Jannaty (حسین جنتی) lyrics with translations

Hosein Jannaty lyrics with translations: اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!, همان سوراخ و آن مار است اینک، باز خود دانید!, دل، در گروِ چند هنر داشتم، این شد...

معنی بسی | واژه‌یاب

جست‌وجوی معنی «بسی» در لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۱۰۳ – بقیۀ قِصّۀ پیرِ چَنگی و بیانِ

گفت عُمر و مُهلَتَم دادی بَسی لُطْف‌ها کردی خدایا با خَسی: ۲۰۹۴: مَعصیت وَرْزیده‌ام هفتاد سال باز نَگْرفتی زِ من روزی نَوال: ۲۰۹۵: نیست کَسبْ امروز، مِهمانِ تواَم چَنگ بَهرِ تو زَنَم، کانِ ...

گلچین اشعار بوستان سعدی از باب دهم در مناجات و ختم کتاب

همی‌گفت با حق به زاری بسی. میفکن که دستم نگیرد کسی. به لطفم بخوان و مران از درم. ندارد به جز آستانت سرم. تو دانی که مسکین و بیچاره‌ایم. فرو مانده نفس اماره‌ایم. نمی‌تازد این نفس سرکش چنان

mill overflow type ball mill

منکوچی پسیر دری ذات بسی; اندازه تسمه نقاله برای نرخ; maquinas chancadoras de piedra en mexico; vertical wet ball mill forum; sistem elektronik yang digunakan dalam crusher; recycling construction waste material; gary moore grinding stone ; largest crusher manufacturers in europe; paint machinery ...

گنجور » فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶

کبکان دری غالیه در چشم کشیدند ... بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند ... ویادرآسمانها نمی جویندبلکه تمام هستی را جلوه ای از ذات مقدس خداوند می شمارندودرتماشای دریا ودشت وصحرا نشانی از قامت رعنای ...